چکیده:
مقاله حاضر اثری است از خانم رزماری رادفورد روتر، از الهیدانان فمنیست مسیحی، که صاحب مقالات و کتب بسیاری درباره الهیات فمنیست مسیحی میباشد. ایشان در این مقاله کوشیده که تبیین مناسبی از الهیات فمنیستی ارائه و نحوه گسترش الهیات فمنیست مسیحی را به صورت تاریخی بیان کند. الهیات فمنیستی، دیدگاهی انتقادی است که به دنبال پارادایم جنسیتی در مباحث الهیاتی میباشد. الهیات فمنیست مسیحی هرچند که یک سری مسائل دینی خاص مسیحیت را دنبال داشته است، اما به فراخور
فرهنگهای مختلف، مسائل جدید الهیاتی را به همراه داشته است. زنان الهیدانان مسیحی در سراسر جهان مسائل مشترکی از نمادهای جنسیتی را در مسیحیت به نقد کشیده و به دنبال ایجاد پارادایم زنانه در مباحث بودهاند. علاوه بر این، فمنیست ها به مسائل خاص جوامع و تاریخ فرهنگیشان نیز پرداختهاند. این مقاله با نگاهی تاریخی، گزارش جامعی از نحوه شکل گیری و نیز مسائل فرهنگی الهیات فمنیست مسیحی داده است.
The present article Traces of Rosemary Radford Ruther, Christian feminist theologians who
owns many books and articles on Christian feminist theology. In this article, provided a
good explanation of Feminist theology, And the expressed historical development of
Christian feminist theology. Feminist theology is critical view Following the paradigm of
gender in theological discussions. Christian feminist theology With certain issues, have
New issues theological With different cultures. Women Christian theologians around the
world share common issues of gender symbolism in Christianity criticized and have been
looking to make the paradigm for women's issues. Moreover, feminists have addressed the
specific issues of their communities and cultural history. This article with historical
perspective, Comprehensive report on the formation and Christian feminist theology and
cultural issues.
خلاصه ماشینی:
"الهیدانان فمینیست در این بحث با تکیه بر متون دینی، بهدنبال بازسازی نگرشی مثبت و مساویطلبانه در سنت مسیحی و نیز به دنبال اجرای عملکردی جنسیتی در مسیری جدید ـ در مباحثی مانند نمادهای زنانه برای خداوند؛ اینکه زن و مرد هر دو بر تصویر خداوند آفریده شدهاند؛ تمایز و برتری زن و مرد در مسیح، در رستگاری فراگیر بشریت است؛ و در نهایت، هم زنان و هم مردان به پیامبری فرا خوانده شدهاند ـ ، هستند.
چند منتقد اجتماعی در فرانسه، انگلستان و ایالات متحده همانند الیمپدگوژ 2 ماری آستل 3 و لستون کرافت 4 آبیگل آدامز 5 و فرانسیس رایت 6 به دنبال این مساله بودند تا اصول لیبرالی و سوسیالیستی را در اجتماع به کار برده و تغییراتی ایجاد کنند که منجر به مساوات زنان در جامعه جدید شود.
آنها براساس انتقادات الهیاتی که از تفسیر مساوات جنسیتی درباره خداوند داشتند، چنین استدلال میکردند که این مساله، نشانگر نیت خداوند برای برابری اجتماعی است.
(اگرچه در پایان قرن بیستم این مشاغل به دلیل تلاش های واتیکان و اسقف های کاتولیک آمریکایی برای تسلط بر آموزش های دینی در معرض خطر و تهدید هستند ) جالب اینجاست که سرسختی کلیسای کاتولیک روم موجب گرایش زنان به مباحث تساوی طلبانه در کلیسا شد، در حالیکه فضای باز زنان در لیبرال پروتستان چالشهای کمتری را به همراه داشت.
آنها همچنین تبعیض جنسیتی را در سنت مسیحیت و نیز همبستگی این سنت با استعمارگری را به نقد کشیدند و به دنبال مباحثی مثبت در سنت مسیحی برای رهایی زنان بودند."