چکیده:
یکی از محورهای اساسی تفکّرات و تأمّلات اندیشمندان، عرفا و فلاسفه اساساً شناخت ماهیّت انسان است. در غالب ادیان الهی مخصوصاً دین مبین اسلام نیز به شناخت این شاهکار خلقت تأکید زیادی شدهاست تا مقدّمهای در شناخت حضرت حق تعالی باشد. از مهمترین موضوعاتی که در جهت شناخت انسان مطرح میشود، روابط، حقوق و تکالیف آنان در مقابل یکدیگر است.
ابوحامد امام محمّد غزالی، متفکّر و اندیشمند قرن پنجم هجری، در آثار گرانقدرش این موضوع را سرلوحة کار خود قرار دادهاست. در این مقاله با مطالعة سه اثر معروف غزالی؛ یعنی کیمیای سعادت، نصیحةالملوک و احیاءعلومالدّین، دیدگاه و نظریّات وی در ارتباط با حقوق و روابط انسانها استخراج، بررسی و نقد و تحلیل شدهاست که با توجّه به بینش دقیق و عالمانة او میتوان دیدگاههای وی را سرلوحة اخلاق و رفتار جامعة بشری قرار داد. ازجمله مهمترین حقوقی که غزالی مخاطبان خود را به رعایت آنها سفارش کردهاست، مواردی است از قبیل حقوق مسلمانان، همسایگان و دوستان نسبت به یکدیگر، حقوق اعضای خانواده نسبت یکدیگر، حقوق برابر در ازدواج، حقّ آبرو و حقوق رفاهی و سایر حقوق مردم که بر عهدة دولتهاست.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله با مطالعۀ سـه اثـر معـروف غزالـی؛ یعنـی کیمیای سعادت ، نصیحۀالملوک و احیاءعلوم الدین ، دیـدگاه و نظریـات وی در ارتبـاط بـا حقـوق و روابط انسان ها استخراج ، بررسی و نقد و تحلیل شده است که با توجه بـه بیـنش دقیـق و عالمانـۀ او میتوان دیدگاه های وی را سرلوحۀ اخلاق و رفتار جامعۀ بشری قرار داد.
عـلاوه بـر این دو، حسین نداف در پایان نامۀ منشور حقـوق بشـر در شـعر فـروغ فرخـزاد، صـفارزاده و شفیعی به بررسی این موازین در آثار سه تن از ادیبان معاصر پرداخته است ؛ مجتبـی رؤیتونـد نیز در پایان نامۀ جلوة انسان دوستی و حقوق بشر در ادبیـات فارسـی شـاعران مشـروطه ، ایـن موضوع را از منظر شعرای مشروطه بررسـی کـرده اسـت .
در این اجلاس دولت های عضو سازمان اجـلاس اسـلامی بـا ایمـان بـه خداوند یکتا و با تصدیق رسالت حضرت محمد (ص ) و با درنظرگرفتن عقیدة توحیـد نـاب برای تحقق اموری که در شریعت اسلامی آمده است ، اعلامیۀ حقوق بشر اسـلامی را مطـرح کردند.
غزالـی در بیـان آفـات تکبر به مواردی اشاره میکند که درواقع سبب سلب این حق اساسی از انسان میشود: «پس عیب کردن مردمان و استحقار ایشان آفت اول است و ردکردن حـق ، آفـت دوم و هرکـه پنـدارد کـه او بـه از بـرادر خـود اسـت و او را حقیـر دارد و عیـب کنـد و بـه چشـم خوارداشت در او نگرد یا حق را رد کند، با آنچه آن را میشناسد، [وی] در آنچه میـان او و میان خلق است ، تکبر کرده باشد» (غزالـی، ١٣٦٨: ٢٧٠).