چکیده:
حاکمیت قانون نظریه ای چندوجهی، پیچیده و در حال تحول است که در مسیر پر پیچ و خم زمان از یونان باستان تا زمان حال همواره دستخوش منظومه ای از مفاهیم و برداشت های متفاوت بوده است گاهی از آن به معنای مساوات در برابر قانون تعبیر شده و زمان حاکمیت قانون در مقابل با حکومت شخص معنا شده است.اصولا در تحلیل "مفهومی" از واژه ی حاکمیت قانون نیل به توافق حداقلی بر معنای اولیه ی این اصطلاح (حکومت قانون به جای حکومت شخصی)کمال مطلوب تلقی می شود در حالی که در "برداشت" از این واژه گامی فراتر از صرف درک حداقلی و مشترک برداشته شده و در جولان گاه اندیشه مجالی برای ابراز تئوری های مختلف سیاسی، فلسفی، و حقوقی رقیب مهیا می شود. به طور کلی "برداشت" از اصطلاح حاکمیت قانون را می توان در قالب دو طیف عمده ی برداشت های شکلی و برداشت های ماهوی تقسیم بندی نمود مهم ترین ویژگی حاکمیت شکلی قانون را می توان در اندیشه ی محدود کردن قدرت فرمان روایان از طریق قانون و اعمال اصل قانونیت خلاصه نمود. در حالی که برداشت ماهوی از حاکمیت قانون از دیدگاه شکلی عبور کرده و قانون را به رعایت برخی از ویژگی های ماهوی ملزم می سازد. تاکید بر آموزه های اخلاقی و لزوم انطباق قوانین با ارزش هایی نظیر عدالت، آزادی و دموکراسی در این رویکرد کاملا مشهود است. در این مجال بر آنیم تا با تبیین مختصر تاریخچه و مفهوم حاکمیت قانون، به بررسی دقیق تر عناصر تشکیل دهنده ی برداشت های شکلی و ماهوی و وجوه افتراق آن ها از یکدیگر بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
با این حال ، امروزه نظریه پردازان حقوقی در غرب ، عبارت حاکمیت قانون را به مثابه مفهومی که ناظر بر حکومت به وسیله ی قانون باشد نمی پذیرند، زیرا آن را دارای دلالت ضمنی اندکی بر محدودیت های قانونی که باید بر دولت وارد شود، می پندارند.
See: Gustavo, Gozzi, Rechtsstaat and Individual Rights in German Constitutional History, in: The Rule of Law (History,Theory and Criticism), Edited by Pietro Costa, Published by Springer, 2007, pp.
ولی مشکل از آن جا نشات می گیرد که ما برای تبیین مفهوم برابری در نظریه ی شکلی نیاز به استانداردهایی ماهوی داریم که مشخص کند آیا نابرابری های موجود در قوانین بر اساس معیارهایی عادلانه مقرر گشته است و یا دست آورد تصمیم گیری های خودسرانه ی قانون گذار بوده است ؟ زیرا مطابق یک اصل کلی در حاکمیت شکلی قانون همه ی افراد صرف نظر از میزان توان گری یا موقعیت شغلی خویش (به عنوان یک صاحب منصب دولتی یا شهروند عادی ) یا نژاد، مذهب و یا هر ویژگی ممتاز 45 کننده ی دیگر در مقابل قانون برابرند.
, On The Rule of Law, History, Politics, Theory, Fourth Printing, Cambridge University Press, 2006, p.
Dworkin, Ronald, Political Judges and Rule of Law, 64 Proceeding of the British Academy,1978, pp.
, Rechtsstaat and Individual Rights in German Constitutional History, in: The Rule of Law (History, Theory and Criticism), Edited by Pietro Costa, Published by Springer, 2007.
, On the Rule of Law (History, Politics, Theory), Cambridge University Press, 2004.
, On the Rule of Law (History, Politics, Theory), Cambridge University Press, 2004.