چکیده:
نجیب محفوظ در داستان«ماه عسل» و ابوتراب خسروی در داستان«حضور»، به بیان وضعیت زن و شوهری میپردازند که به محض ورود به منزل خویش متوجه میشوند که افراد ناشناسی منزل مسکونی آنها را به تصرف درآوردهاند. هدف مقالة حاضر، توصیف و بررسی تطبیقی این دو اثر بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نویسندة دو اثر از لحاظ شیوة آغاز داستان روشی مشابه را برگزیدهاند؛ همچنین هر دو داستان عربی و فارسی دارای سه شخصیت اصلی است که عبارت است از یک زوج جوان و یک غریبه که منزل مسکونی آنها را غصب کردهاست. «خانه» در هر دو داستان مکانی محوری است که با مفهومِ ضمنیِ مأمنی برای انسان، در تردید قرار گرفتهاست. هر دو اثر از نظر استفاده از تکنیک زمانپریشی نیز دارای تشابه هستند؛ به این ترتیب که علاوه بر گذشتهنگری، تکنیک تداخل زمانهای گذشته و حال در هر دو اثر وجود دارد؛ علاوه بر این در بخش مشابهت در خویشکاریهای دو داستان این حقیقت آشکار گشت که از میان سی و یک خویشکاری پراپ، یازده خویشکاری و توالی آنها در هر دو داستان مشترک است. توالی خویشکاریهای طرح هر دو داستان نوعی الگوی درونی مشترک را نشان میدهد که از طریق نمایش رمزگانهای مربوط به هر خویشکاری چنین است: (B, H , C ,A ,δ , γ , λ , φ , ε , β , α ( .
خلاصه ماشینی:
هر دو اثر، از نظر استفاده از تکنیک زمان پریشی نیز دارای تشابه هستند؛ به این ترتیب که علاوه بر گذشته نگری، تکنیک تداخل زمان های گذشته و حال در هر دو اثر وجود دارد؛ علاوه بر این ، در بخش مشابهت در خویشکاریهای دو داستان این حقیقت آشکار گشت که از میان سیویک خویشکاری پراپ ، یازده خویشکاری و توالی آنها، در هر دو داستان مشترک است .
. (نظری منظم ،١٣٨٩: ٢٢٥) در میان آثار متعدد نجیب محفوظ ١، نویسندة مشهور عرب ، داستانی به نام «ماه عسل » در مجموعۀ داستانی با همین عنوان وجود دارد که از جنبه های مختلف ، با داستان «حضور» ابوتراب خسروی قابل تطبیق است .
پژوهش بر پایۀ این فرضیه شکل گرفته که دو اثر، از لحاظ شیوة آغاز داستان ، سه شخصیت اصلی، مکان داستان و چگونگی استفاده از تکنیک زمان پریشی، دارای تشابه هستند؛ همچنین ، از میان سیویک خویشکاری پراپ ، یازده خویشکاری و توالی آنها نیز در هر دو داستان مشترک است .
(همان ) داستان های «حضور» و «ماه عسل » از نظر استفاده از تکنیک زمان پریشی، دارای تشابه هستند؛ به این ترتیب که در هر دو داستان ، هنگامی که اشخاص برای اثبات مالکیت خویش دلیل میآورند، به گذشته رجوع میکنند و این بازگشت به گذشته ، هر دو روایت را از گذشته نگری برخوردار کرده است .