چکیده:
علم پدیدهای جهانی است که به مرزهای ژئوپلیتیکی محدود نمیشود. دنبالکردن علم انگیزه و شور و شوق میخواهد. دانشمندان شهروندانی جهانیاند. توانایی جوامع علمی برای فراتررفتن از مرزهای ترسیمی ملیتها و جغرافیا در سطح جهانی شناخته شده است. امپراتوری آینده جهانی را کسانی میسازند که علم را کنترل میکنند. علم، بهمنزله شکل پیشرفتهای از دانش، امتیازات قدرت نرم را در اقتصاد دانشبنیان جهانی در حال ظهور بهرسمیت شناخته است. استفاده از ظرفیت دیپلماسی علمی برای دستیابی به اهداف در سیاست خارجی از مفروضات پذیرفتهشده در این رهیافت است. سوال پیش روی این پژوهش این است که آیا مدلهای خاصی درباره دیپلماسی علمی وجود دارد؟ نتایج در قالب بررسی مقایسهای دیپلماسی علمی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای نشان میدهد که در همه کشورها مدل متمرکز دیپلماسی علمی اولویت دارد. اگرچه درمورد امریکایی از نوع مدل متمرکز مشارکتی (نقش نهادهای غیرحکومتی) است. این مدلها از نظر هدف با هم متفاوتاند. علم و فناوری در مدل امریکایی برای افزایش قدرت امریکا در عرصه بینالملل استفاده میگردد، در مدل ترکیهای از سیاست برای دستیابی به علم استفاده میشود؛ در مدل اتحادیه اروپایی علم به خدمت قدرت نرم این اتحادیه درمیآید و در مدل هندی نیز علم و سیاست به خدمت هم درمیآیند. در همه مدلها دولت تلاش کرده است ابتدا موافقتنامههای همکاری را بهامضا برساند، در مرحله بعد رایزن علمی نقش عملیاتیکردن این موافقتنامه را از طریق شکلدادن به کمیتههای مشترک دارد. عضویت در نهادهای بینالمللی علمی از دیگر اقدامات دولت در این باره است. هدف این پژوهش بررسی مدلهای گوناگون دیپلماسی علمی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با استفاده از روش پژوهش مقایسهای است.
<strong> </strong>
خلاصه ماشینی:
در اين باره سؤالي که مطرح مي شود اين است که آيا مدل هاي گونـاگوني بـراي پـيش بـرد ديپلماسي علمي در عرصة بين المللـي وجـود دارد؟ بررسـي مقايسـه اي ديپلماسـي علمـي قدرت هاي فرامنطقه اي ، از جمله امريکا و هند، به هم راه قدرت هـاي فرامنطقـه اي ، از جملـه جمهوري اسلامي ايران و ترکيه ، حکايت از آن دارد کـه دولـت دسـت بـالا پـيش بـرد امـر ديپلماسي علمي را براي خود حفظ کرده و معمولا نهادهاي غيردولتي در درجة دوم اهميت قرار دارند.
در اين رويکرد چهار بخش را مي توان مشخص کرد که عبارت اند از: علم و فناوري بـه مثابـة ابزاري تنبيهي (همانند تحريم ها)، استفاده از آن به منظور ابزار تشويقي (کمک هـاي علمـي امريکا به هند به علت هم سويي در سياست خارجي )، بهانه اي براي بهبـود روابـط (تـلاش هاي اوباما در ابتداي رياست جمهوري اش براي بهبـود روابـط بـا جهـان اسـلام از طريـق همکاري هاي علمي )، و درنهايت ايجاد وابستگي که بيش تر در روابط با کشـورهاي اقمـار صورت مـي پـذيرد (١٩-١ :٢٠١٠ ,Alberts).
بـه منظـور شناسـايي زمينـه هـاي موردعلاقة دوجانبه ، توافق بـر چگـونگي برنامـه هـاي اجرايـي دوره ، روش اجـرا، بررسـي پيشرفت ، و اقداماتي براي ارتقاي دوبارة موقعيت يابي برنامـه هـا و بـراي همکـاري و سـود متقابل همة طرفين کميتة مشترک علم و فناوري يا شوراهاي علمي يا گروه هاي کاري ايجاد شده است که به تناوب در درون هند و کشور شـريک و همکـار برگـزار مـي شـود.