چکیده:
در جوامع کنونی، ارتباطات سیاسی، در قالب روابط بینالملل بیشتر شکل میگیرد میدهد اما این ارتباطات، به دلیل ماهیت سوداگرایانه روابط سیاسی، کمتر زمینه وفاق بینفرهنگی را فراهم میکند؛ بنابراین، نیاز جامعه جهانی به گسترش سایر عرصههای ارتباطی، بهویژه، ارتباطات علمی، بهشدت احساس میشود. ارتباطات علمی، زمینهساز ارتباطات فرهنگی، به شیوههای مختلف است که مهمترین آن، بهلحاظ ایجاد وفاق، گفتوگو میان اندیشمندان است که با توجه به ویژگیهای خاص خود، میتواند یکی از پرفایدهترین راههای انتقال معلومات و یافتهها باشد.بر اساس نظریه گفتوگوی «دیوید بوهم» که بر محور «ارتباط»، «خلاقیت» و «تحمل» مبتنی است، اندیشمندان علمی و گفتوگوکنندگان در درجه اول، بشنوند، سپس بر پایه پارادایمهای فکری- فرهنگی خویش همدیگر را ادراک نمایند. در این مقاله، با الهام از چارچوب مفهومی فوق، گفتوگوهای علمی پروفسور «برونو لاتور»، با نمایندگان حوزوی، در شهر قم، به روش تطبیقی مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد، با وجود اینکه اصل برگزاری چنین نشستهایی قابل ستایش و دارای آثار و موفقیتهای خوبی بوده است، اما به دلیل عدم توفیق در اشتراک مبانی، فاقد «تفاهم علمی» و با حداقل کارکرد ارزیابی میشود. مقاله بهطور ضمنی ایده تقویت ارتباطات علمی با ارتباطات پیشینی و پسینی را توصیه میکند.
In the current societies, political communication is shaped in the form of international relations, but, due to the speculative nature of political relations, these communications less provide the context for intercultural coherence; therefore, the need for the international community to expand other areas of communication, especially scientific communication, is highly felt. Scientific communication is the basis for cultural communication in various ways, most important of which, in terms of consensus, is a dialogue among scholars that, given its specific characteristics, can be the most effective way of transferring information and findings.
According to David Bohm's theory of dialogue, which is based on the axis of "communication," "creativity," and "tolerance", the scholarly thinkers and debaters must primarily hear, then they must understand each other based on their intellectual-cultural paradigms. In this paper, inspired by the above conceptual framework, the scientific discussions of Professor Bruno Latour with the representatives of the seminary in Qom have been critically examined in a comparative way. The results show that despite the fact that the mere holding such meetings are praiseworthy and have had great successes, but, due to the lack of success in the sharing of the foundations, they are evaluated without "scientific understanding" and with minimal functionality. The article implicitly recommends the idea of strengthening scientific communication with a priori and posterior communication.
خلاصه ماشینی:
بوهم، همیشه بر لزوم خلاقیت نهتنها در گفتوگو و ارتباطات علمی بلکه در فعالیتهای علمی یک دانشمند نیز تأکید میکند: «بههرحال برای آنکه برخی جنبههای اساسی نظم، فرایند طبیعی را بهصورت قانون جهانی بیان کنیم، باید تفاوتهای اساسی مرتبط و موجود در کل این فرایند را تشخیص و شباهتهای متناظر با این تفاوتها را نشان دهیم؛ بنابراین، نیوتن فرض کرد که تفاوتهای مرتبطی بین موقعیتها و سرعتهای اجسام مادی در لحظات معینی از زمان وجود دارد» (همو، 1380: 119).
فارغ از این استدلال غلط لاتور، آنچه در لابهلای ادعاها و استدلالات وی نزدیک به صواب بود: اولا، عدمشباهت روند ارائه مباحث توسط طرفین گفتوگوها و ثانیا، عدم انحصار و عدم امکان انتاج اجتماعی و حلکننده مستقیم و بیواسطه از جهانبینی صحیح است؛ یعنی لزوما هر جامعه که دارای جهانبینی صحیح باشد موفق به حل مسائلش نمیشود؛ بهعبارت دیگر، ابتدا میبایست پیش از گفتوگوی علمی با اندیشمندی با سنت متفاوت، پارادایم ذهنی او فهم شود و سپس نسبت به تبیین انحصار حل مسائل جامعه در تصحیح جهانبینی و معرفتشناسی دقت شود.
امکان تغییر شالوده فکری طرفین به دلیل اصلی پیوستگی تفکری با یک به تصویر صفحه مراجعه شود به تصویر صفحه مراجعه شود به تصویر صفحه مراجعه شود به تصویر صفحه مراجعه شود به تصویر صفحه مراجعه شود نتیجهگیری گفتوگوهای علمی، بهعنوان یکی از راهکارهای توسعهبخش ارتباطات علمی که برای حیات و پیشرفت جامعه علمی کشور لازم است بر مبنای نظریه گفتوگوی دیوید بوهم مستلزم مقدمات و روش خاص خود است.