چکیده:
کانت منطق را به دو حوزه کلی منطق عمومی و منطق استعلایی تقسیم میکند. منطق عمومی نسبت به اعیان خنثی است و صرفا قواعد انسجام خود اندیشه و از این رو صرفا شرایط سلبی حقیقت را بیان میکند. اما آیا اصل طرد شق ثالث که میگوید از بین یک گزاره و نفی آن یکی درست است یک شرط صرفا سلبی برای حقیقت است؟ در این مقاله نشان میدهیم که چنین نیست. در این راستا هم به لحاظ تاریخی به برهان کانتور اشاره میکنیم و هم به تحلیل ماهیت این اصل با استفاده از پدیدهشناسی استعلایی میپردازیم. با مقایسة دیدگاههای مهم ارائه شده دربارة این اصل یعنی دیدگاههای هوسرل، براوئر و هیتینگ، و همچنین از خلال تحلیل قصدی ادات نفی از آن رو که در اصل طرد شق ثالث فراخوانده میشود، نسبت این اصل با منطق صوری را مورد بحث قرار میدهیم.
خلاصه ماشینی:
اما آیا اصل طرد شق ثالث که میگوید از بین یک گزاره و نفی آن یکی درست است یک شرط صرفا سلبی برای حقیقت است ؟ در این مقاله نشان میدهیم که چنین نیست .
اگر منطق بخواهد همچنان صرفا شامل شروط سلبی باشد دستکم اصل طرد شق ثالث باید کنار گذاشته شود و این یعنی اینکه منطق صوری موضوع بازبینی و بازسازی است ؛ و این به نوبه خود یعنی اینکه وجه تازه ای از رابطه منطق استعلایی و منطق صوری آشکار خواهد گشت به این معنی که اینگونه نخواهد بود که منطق استعلایی صرفا منطق صوری را مفروض گرفته و به بررسی شرایط امکان آن و ریشه های شناختی آن بپردازد بلکه لزوم ارزیابی و احیانا بازنگری در ساختار منطق صوری بر اساس معیارهای برنهاده شده توسط منطق استعلایی مطرح خواهد شد.
٣. اصل طرد شق ثالث و ارزش صدق در اینجا به تحلیل مفهومی اصل مذکور میپردازیم و در پی آن هستیم که نشان دهیم آنچه در بالا در بحث برهان کانتور گفته شد تنها یکی از امکانات خود این اصل را آشکار کرد که البته میتوانست در مواضع دیگر در ریاضیات و دیگر علوم نیز آشکار گردد اما به هر حال برهان کانتور به لحاظ اهمیت و تاثیر موقعیت ویژه ای دارد و عملا برانگیزاننده بسیاری بحث ها درباره این جنبه منطق شده است .