چکیده:
سیاست در دستگاه فکری رانسیر، تلاشی برای نشان دادن آن بهمثابۀ سازوکاری زیباییشناختی است. بدین شکل بهجای آنکه سیاست بهکارگیری یا تلاش برای کسب قدرت باشد، پیکربندی جهانی ویژه است. در این راستا، رانسیر بر آن است که ماهیت زیباییشناختی سیاست را نه بهعنوان یک جهان ویژۀ مجرد، بلکه بهعنوان یک جهان ناسازگار بازتعریف کند. جهانی که به برسازی شکل جدیدی از حس مشترک و افق جدیدی از رؤیتپذیریها میانجامد که با نفی سلسلهمراتب بازنمودی میان موضوعات باارزش و پست به مرئیپذیری کنشها و کاربستهایی منجر میشود که در ذیل نام سیاست قرار میگیرند. در این راستا، مقالۀ حاضر، سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «بُعد زیباییشناختی سیاست در اندیشۀ رانسیر چگونه و برمبنای چه مؤلفهها و مقولاتی شکل نظری به خود گرفته است». بنابر فرضیۀ ما، رانسیر با مفروض گرفتن زیباییشناسی بهعنوان ایدۀ کانتی «صور پیشینی حساسیت» - امری مربوط به زمان و مکان- به سیاست در چارچوب رهایی از توزیع امر محسوس میپردازد؛ امری که به طرح و بازخوانی مفاهیم سیاست و زیباییشناسی و گذر از معانی متعارف آنها میپردازد. در مقالۀ پیش رو، پس از بررسی بعد زیباییشناختی سیاست در اثر «شبهای پرولتاریا» و بررسی تبارشناسانۀ ایدۀ «صور پیشینی حساسیت» در زیباییشناسی کانت به بحث مبسوط از سیاست و وجوه زیباشناسانۀ آن در آرای ژاک رانسیر خواهیم پرداخت.
Abstract; Politics in Ranciere's theory is an attempt to portray it as an aesthetic mechanism. In this way, the politics is not using or trying to gain power, but it’s configuring a particular world. In this regard, Ranciere redefines the aesthetic nature of politics not as a singular single world, but as an incompatible world. A world that configures a new form of common sense and a new horizons of visibility which, by denying the hierarchy of representations between high and low issues, leads to the visibility of actions and practices that fall under the name of politics. In this regard, the present article attempts to answer the question: "How is the aesthetic dimension of politics in the thinking of Ranciere, based on what components and categories has the theoretical form?" According to our hypothesis, Ranciere, with the assumption of aesthetics, as the Kantian idea of "a priori sense of sensibility" - a matter of time and place - addresses politics within the framework of liberation from the distribution of the affairs. It is a matter of planning and revising the concepts of politics and aesthetics and passing their conventional meanings. In the following paper, after examining the aesthetic dimension of politics through the "proletarian nights" and the genealogy of the idea of "a priori sense of sensibility" in Kant's aesthetic, we will discuss the wide-ranging discussion of politics and its aesthetic aspects in Jacques Ranser's views.
خلاصه ماشینی:
در اين زمينه بايد توجه داشت که منظور رانسير از زيبايي شناسي، نه امري مربوط به هنر و ذوق ، که نزديک به ايدة کانتي «صور پي نيش ي حساسيت » است ، بلکه امري است مربوط به زمان و مکان به منزلۀ شکل هاي پيکربندي مکاني و زماني در جامعه که سهم هر کسي را مشخص مي کند.
مقالۀ حاضر، با تمرکز بر اين بخش از آراي رانسير به طور مشخص تلاش هاي فکري او را در اين زمينه برجسته مي کند؛ تلاشي در تقابل با روايت هاي يکطرفۀ پيشرفت و انحطاط که با شناسايي کنش ها و تجربه هايي در حوزة سياست و زيبايي شناسي ، فرايند رهايي بخشي در آنها را بررسي کند.
در مقالۀ حاضر در برابر اين پرسش که «بعد زيبايي شناختي سياست در انديشۀ رانسير چگونه و برمبناي چه مؤلفه ها و مقولاتي شکل نظري به خود گرفته است ؟» با مفروض گرفتن زيبايي شناسي به عنوان ايدة کانتي «صور پيش نيي حساسيت » - امري مربوط به زمان و مکان - سياست را در چارچوب رهايي از توزيع امر محسوس بررسي مي شود.
رانسير همين تعريف از کارگر را به عنوان توزيع امر محسوس در نظر گرفته و نتيجه ميگيرد که در اين صورت «قلب "انقلاب " دسته بندي زمان است » (رانسير، ١٣٩٢: ٥٥).