چکیده:
این مقاله با بررسی سیر رابطة اخلاق و تجارت از گذشتههای دور تا عصر جهانی شدن با رویکردی نظری و تاریخی، سه هدف را دنبال میکند: ۱. شرح روند تاریخی رابطۀ تجارت و اخلاق؛ ۲. تبیین چگونگی جدایی نظری و عملی تجارت از اخلاق در عصر مدرن ؛ ۳. ضرورت بازگشت نظری و عملی به اخلاق در عصر جهانی شدن. یافتههای این پژوهش نشان داد ۱. بین تجارت و اخلاق رابطهای معنادار وجود دارد؛ ۲. این رابطه در اعصار گوناگون تاریخ تکرار شده است؛ ۳. با گذشت زمان و تحول جوامع و نهادهای بشری اگرچه در رابطة تجارت و اخلاق خللی ایجاد شده، این رابطه با اشکال پیچیدهتر و بهروزتر بازتولید شده است؛ ۴. در عصر جدید با آشکار شدن ناکارامدی سازوکارهای لیبرالی، سوسیالیستی- مارکسیستی و حقوق بشر در مهار شرارتهای ناشی از نظام بازار، بازگشت به نظام اخلاقی جهانشمول ضرورت یافته است. مراد از اخلاق جهانی، ایدئولوژی جدید جهانی یا دین جهانشمول فراسوی ادیان موجود نیست؛ بلکه اجماع حداقل پایه بر سر ارزشهای الزامی، استانداردهای قطعی و نگرشهای اخلاقی است.
The moral system and control of the evils of the market system in the age of Globalization This article follows three goals by examining the course of the relationship between ethics and business from the distant past to the age of globalization with a theoretical and historical approach: 1. A description of the historical process of trade and ethics; 2.Explaining the theoretical and practical separation of business from ethics in modern times; 3.The Need for theoretical and Practical Return to Ethics in the Age of Globalization. The findings of this study show that: 1.There is a significant relationship between trade and ethics; 2. This relationship has been repeated in different periods of history; With the passage of time and the transformation of human societies and institutions, although created in the context of business and morality, 3. this relationship has been reproduced in more complex and updated forms. In the new era, the return to a universal moral order has become necessary in light of the ineffectiveness of liberal, socialist-Marxist and human rights mechanisms in controlling the evils of the market system. There is no universal world ideology or universal religion beyond existing religions; rather, consensus is at least based on imperative values, definitive standards, and ethical attitudes. Key words: ethics, trade, evil, globalization, international political economy.
خلاصه ماشینی:
نظام اخلاقي و مهار شرارت هاي نظام بازار در عصر جهاني شدن 1 محمدعلي شيرخاني استاد روابط بين الملل دانشکدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران حسين يکتاي کويخي دکتري روابط بين الملل دانشکدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١/٢٦– تاريخ تصويب : ١٣٩٧/٤/٢٤) چکيده اين مقاله با بررسي سير رابطۀ اخلاق و تجارت از گذشـته هـاي دور تـا عـصر جهـاني شـدن بـا رويکردي نظري و تاريخي، سه هدف را دنبال ميکند: ١.
ir مقدمه ناکامي سـازوکار دسـت نـامرئي مکتـب اقتـصاد کلاسـيک ، سـازش سوسياليـسم اصـلاحي بـا سرمايه داري بر سر سياست هاي رفاهي ، شکست قطعي مارکسيسم و آشـکار شـدن ناکارامـدي سازوکار حقوق بشر در کنترل و جلوگيري از آسيب ها و شرارت هاي نظام بـازار در چنـد دهـۀ اخير، گروهي از فيلسوفان ، اقتصاددانان و جامعه شناسان اغلب پست مدرن را بر آن داشت تا بـه ضرورت «مهندسي فرهنگي بازار» و تغيير در «جهت گ ري ي سياستي» بـراي بازگـشت اخـلاق و نهادينه کردن هنجارها در تجارت و اقتصاد بينديشند.
وي در کتـاب نظريۀ احساسات اخلاقي١ به رابطۀ اخلاق ، اقتصاد، فضيلت و عدالت و اهميـت آن بـراي ادارة جامعه پرداخته و کل اقتصاد را در خدمت اهداف اخلاقي دانسته است و در اين باره مينويسد: «انسان هر قدر هم که خودخواه باشد اصولي در فطـرتش وجـود دارد کـه بـه واسـطۀ سـعادت ديگران نافع وي ميشوند و ازاين رو سعادت ديگران را نزد وي به يک ضرورت مبدل مـيکنـد گرچه از اين همه به وي هيچ موهبت مادي نميرسد، مگر لـذت تماشـاي شـادکامي ديگـران » (Smith, 1759: 75) اسميت با اينکه آزادي انسان ها براي تعقيب منافع شخصي را از پيش شرط هاي اقتصاد بازار يا تجارت آزاد تلقي ميکرد، آن را زيربناي اخلاقي کافي براي نظام سـرمايه داري نمـيدانـست .