چکیده:
تفکر رایج در میان شمار چشمگیری از زبانشناسان و روانشناسان زبان این است که راه حل مسئلهی فراگیری زبان که مسئلهی فرافکنی یا مسئلهی افلاطونی نیز خوانده میشود، در دانش پیشین نهفته است. فرضیهای که شالودهی این تفکر را تشکیل میدهد این است که شکاف بین دادههای موجود برای کودک (دادههای اولیه) و نظام زبانیای (توانش زبانی) که در او ایجاد میشود، به قدری عظیم است که فراگیری زبان را میتوان فقط بر اساس دانش زبانی پیشین تبیین کرد. فرضیهی دیگری که شالودهی این تفکر را تشکیل میدهد، این است که یگانه خاستگاه همگانیهای زبانی، دانش فطری است. در این مقاله تلاش شده است تا این تفکر رایج از سه جنبهی کثرتگرا به چالش طلبیده شود: 1) خصیصههای بنیادین دستور همگانی، 2) راههای دستیابی به دستور همگانی، و 3) خاستگاههای همگانیهای زبانی. سپس پیامدهای آموزشی این رویکرد کثرتگرا برای آموزش فارسی به غیر فارسیزبانان به تفصیل بررسی شده است.
The common belief among a great number of linguists and psycholinguists is that the solution to the problem of language acquisition, also called the projection problem or Plato’s problem, lies within the prior knowledge. One hypothesis that constitutes the foundation of this belief is that the gap between the child-exposed input (primary data) and the linguistic system (linguistic competence) is so vast that the first language acquisition can be explained only in terms of the prior knowledge. Another hypothesis that underpins this belief is that innate knowledge is the only source of language universals. This paper challenges this common belief from three perspectives: (a) the main features of universal grammar, (b) routes to universal grammar, and (c) the origins of language universals. In addition, it discusses this pluralistic perspective in teaching Persian to speakers of other languages.
خلاصه ماشینی:
٣- نظريه هاي مربوط به دسترسي به دستور همگاني در رويکرد چامسکي، اين ادعاي بزرگ مطرح ميشود که فراگيري زبان اول بر اساس دستور همگاني، به مثابه دانش فطري کودک تحقق ميپذيرد.
با اين همه ، راه هاي ديگري براي تعيين اصول دستور همگاني وجود دارد که بر اساس آن ها، جنبه ي فطري يا همگاني 12 بخش بزرگي از دستور همگاني چامسکي، رد يا کم اعتبار شده است .
جنبه ي دوم که در اين مقاله ، محور استدلال قرار گرفته ، آن است که اين همگانيهاي زباني فقط برخاسته از دستور همگاني به مفهوم مورد نظر چامسکي نيست ، بلکه داراي بنيادهاي معنايي و گفتماني نيز هست .
اين دو رويکرد، داراي نتايج ضمني و پيامدهايي براي آموزش و يادگيري زبان فارسي به عنوان زبان دوم يا خارجي از جمله تهيه و تدوين مطالب درسي، فعاليت - هاي زباني، تصحيح خطاها، و پيش بيني دشواريهاي زباني است که در دو بخش ذيل به اين موارد پرداخته ميشود.
در اين صورت ، مجموعه اي از خطاهاي مختلف بر اساس تفاوت در زبان مادري فارسيآموزان متصور است ؛ معلم زبان فارسي با چالشي بزرگ روبرو ميشود و برخورداري از شناخت نسبت به ويژگيهاي زبان مادري زبان آموزان در مقايسه با زبان فارسي، به او در تشخيص علت خطاها و ارائه ي داده هاي زباني و بازخورد تصحيحي مناسب کمک ميکند.
Knowledge of Language: Its Nature, Origin, and Use. New York: Praeger.
Language Acquisition: A Linguistic Introduction.
Explanations in Linguistics: The Logical Problem of Language Acquisition.
Universal Grammar and Second Language Acquisition.