چکیده:
کاربرد گرافیک در آموزش زبان، از عناصر بنیادین طراحی آموزشی است. بر پایهی نظریههای یادگیری شناختی، عناصر دیداری اگر به درستی به کار روند، نقش بسزایی در پشتیبانی از یادگیری دارند؛ همانگونه که کاربرد نادرست آنها نیز به آموزش آسیب میرساند. با وجود این، در تهیهی مواد آموزشی، اغلب، یا گرافیک نادیده گرفته میشود و یا کاربرد آن آگاهانه نیست. این پژوهش با توجه به نظریههای یادگیری شناختی، به بررسی نقش ارتباطی آثار گرافیک و نیز همراهی یا مشارکت این آثار در رویدادهای آموزشی در متون منتخب آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانان میپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که 1) در طراحی متنهای آموزشی یاد شده، بهکارگیریِ کارکرد حسّی اثر گرافیک بیش از کارکرد شناختی آن بوده است، 2) بیشترین تأثیر شناختی آثار گرافیک مربوط به کاربرد آنها در تمرینهای درس است و این آثار، کمتر در ارائهی متن زبانی مشارکت داشتهاند. با توجه به نتایج این پژوهش، تهیهکنندگان متون یاد شده، چندان به چگونگی کاربرد آثار گرافیک از منظر نظریههای یادگیری شناختی توجه ننمودهاند. بنابراین، بایسته است کاربرد گرافیک در این متون، بر اساس شاخصهای یاد شده، بازتعریف و اعمال شود.
Appropriate application of graphics in textbooks of Teaching Persian to Speakers of Other Languages (TPSOL) could play an important role in the process of Teaching Persian to non-Persian Speakers. According to the theories of cognitive learning, visuals, if used properly, would have a greatly positive effect in learning; however, their erroneous application can have negative result. However, it seems that graphical illustrations are either neglected or misused in developing syllabus for Persian textbooks. The present research aims to examine the communicative role of graphics in TPSOL textbooks based on theories of cognitive learning as well as their role in the instructional events of selected Persian texts to non-Persian speakers. The results indicated that 1) the application of the sensory functions of graphics was more frequent compared to their cognitive function in syllabus design of the texts at question; 2) the most cognitive effects of illustrations was related to their application in the exercises whereas they had no active role in syllabus of text skills. It was concluded that syllabus designers have neglected the appropriate application of graphical illustrations in the selected textbooks.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش با توجه به نظريه هاي يادگيري شناختي، به بررسي نقش ارتباطي آثار گرافيک و نيز همراهي يا مشارکت اين آثار در رويدادهاي آموزشي در متون منتخب آموزش زبان فارسي به غير فارسيزبانان ميپردازد.
نتايج حاصل از اين پژوهش بيانگر آن است که ١) در طراحي متن هاي آموزشي ياد شده ، به کارگيري کارکرد حسي اثر گرافيک بيش از کارکرد شناختي آن بوده است ، ٢) بيشترين تأثير شناختي آثار گرافيک مربوط به کاربرد آن ها در تمرين هاي درس است و اين آثار، کمتر در ارائه ي متن زباني مشارکت داشته اند.
با توجه به اين که محتواي آموزشي متون مورد بررسي اين پژوهش زبان است ، کاربرد آثار گرافيک ، به ويژه در دو نقش ارتباطي يادآور و تفسيرگر، براي به ياد ماندن محتواي زباني مانند واژه ها و اصطلاحات و تفسير ديداري اطلاعات زباني، ميتواند تأثير بسياري در يادگيري زبان آموز داشته باشد.
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد که در متون مورد نظر اين پژوهش ، آثار گرافيک ، همراه با اين رويدادهاي آموزشي يا در مشارکت با آن ها به کار رفته اند: جلب توجه يادگيرنده ، فعال سازي دانش پيشين ، ارائه ي محتواي درس ، ايجاد فرصت براي تعامل با درس و انتقال يادگيري .
٢) در متون مورد مطالعه ي اين پژوهش ، آثار گرافيک همراه با اين رويدادهاي آموزشي يا در مشارکت با آن ها به کار رفته اند: جلب توجه يادگيرنده ، فعال سازي دانش پيشين ، ارائه ي محتواي درس ، ايجاد فرصت براي تعامل با درس و انتقال يادگيري.
Dual Coding as a Possible Explanation for the Effects of Multimedia on Learning.