چکیده:
ملاصدرا با الگو گرفتن از معصومین(ع) تحصیل علم را به دو طریق می داند: 1-راه کشف و کسب. 2-راه انکشاف و الهام. راه کشف، روش بحث و تعلیم و تعلم و توجه به استدلال های برهانی و منطقی است که راهی عمومی است و هر کس به اندازه-ی تلاش خود از این علم بهرمند می شود. اما راه انکشاف و الهام راهی است که خداوند، نور علم را به قلب انسان اشراق می کند، علم انبیا و اولیا از این راه است. در این راه علوم با تزکیه و تجرید نفس حاصل می شود که تفاوت این دو علم، فرق بین وصف و ذوق است، که در طریق اکتسابی شخص وصف حلاوت را می شنود و آن را فرا می گیرد، اما در طریق انکشاف و الهام، شیرینی را می چشد. ملاصدرا برای طریق تحصیل دانش از راه انکشاف که از طریق تهذیب و تصفیهی نفس حاصل میشود، اهمیتی ویژه قائل است و آن را، راه غیبی و الهام باطنی میخواند و مرحلهی کمال الهام را مرحلهی وحی انبیا و اولیا می دانست. هدف از این پژوهش بررسی نسبت علم و معرفت با فضایل و رذایل اخلاقی از نظر ملاصدرا می باشد. بنابراین در این پژوهش، رابطه علم و عمل، مساوقت علم و معرفت با فضایل اخلاقی و فضیلت بودن علم و رذیلت بودن جهل و... از نظر ملاصدرا مورد بررسی قرار می گیرد.
mollasadra following say the study of science in two ways: 1 - way of discovery and acquisition. 2 - Way of inspiration and inspiration. the method of discovery is the method of teaching and teaching and attention to reasoning that is a general way, and every one has its own limitations. But the path of inspiration and inspiration is the way God makes the light of science to the human heart, patriarchs and اولیا are in this way. In this way science is achieved with the purification and abstraction that the difference between the two sciences is the difference between the description and the taste, which through the acquisition of a person hears the sweet and learns it, but it tastes sweet by inspiration and inspiration. in order to obtain knowledge from the way of purification of knowledge through the purification of the self, mollasadra has a special importance, and it recognizes the inspiration and inspiration of inspiration to the prophets and the parents. the aim of this study is to investigate the ratio of knowledge and knowledge with the virtues and virtues of morality. therefore in this study, the relationship of science and practice, knowledge of science and knowledge with the virtues of science and vice of vice
خلاصه ماشینی:
(جوادی آملی، ١٣٧٥:ج ١/ ٩٥) همچنین وی درباره رابطه فضایل و رذایل با وجود، معتقـد اسـت کـه هر چیزی که در نفس انسان به صورت ملکه درآمده باشد، یک صفت وجـودی اسـت و در نتیجه کمال محسوب می شود، او معتقد است که رذایل نیز در نفس انسان به حالت ملکـه در میآیند، بنابراین رذایل نیز جزو صفات وجودی انسان بـه شـمار مـی رونـد، از ایـن جهـت تفاوتی که بین رذایل و فضایل وجود دارد، این است که تحقق رذایل در وجود انسان باعـث از بین رفتن دیگر کمالات می شود، اما تحقق فضایل در نفس انسان ، او را بـه کمـال نزدیـک تر می کند.
(صدرالدین شیرازی، ج ٥٨/٧) این کلام بدین معنا مـی باشـد کـه هر خیری از جمله خیر اخلاقی ریشه در امر وجـودی دارد، و شـر اخلاقـی بـه امـر عـدمی برمیگردد، و این سخن زمانی معنا مییابد که منظور از خوبی و بدی اخلاقی خوبی و بـدی موجود در فاعل اخلاقی باشد، یعنی فضایل و مکارم اخلاقی در وجود فاعل اخلاقی، معـادل یک وجود کمالی و رذایل اخلاقی، معادل یک فقدان و عدم در او می باشد، مـثلاً شـجاعت ، عدالت ، حکمت ، نشانه کمال و امری وجودی است ، ولی ترس ، ظلم و جهل ، نتیجـه عـدم و فقدان در وجود فاعل اخلاقی است .
(صدرالدین شیرازی، ١٣٦٤: ج ٢٠٥/٢) درباره ی رابطه ی تنگاتنگ علم و عمل با کمال نفس باید گفت که ، خلاص شدن انسـان از ظلمات و به مقام اعلی رسیدن ، تنها به نور علم و قدرت عمل میسر می شود، کـه منظـور از عمل تصفیه باطن و تطهیر قلب است ، و منظور از علم ، علم الهی و علم مکاشـفات اسـت که موجب روشن شدن صور حقایق و تقرب به حق تعالی مـی شود.