چکیده:
حکم مصافحه با اجنبیه غیرمسلمان در فرایند استقبال و بدرقه در عرصه تشریفات بینالملل، دیپلماتیک و غیردیپلماتیک، مسئلهای نیازمند کاویدن تا مرحله پاسخی درخور است، چرا که تحقیقی موسع و یکپارچه دراینباره صورت نگرفته است. انکار حرمت مصافحه توسط برخی اندیشوران حوزه فقه، با قید عدم ریبه و لذت، مخصوصاً در مراودات بینالمللی، با نسبتدادن تشکیک در حرمت آن به بعضی از بزرگان عرصه فقه، به استناد عمومیتنداشتن ادله حرمت در حکم و موضوع، ضرورت پرسش از حکم مصافحه با اجنبیه غیرمسلمان در عرصه تشریفات رایج بینالمللی را مضاعف میکند. علاوه بر اینکه اشاره برخی نویسندگان به پارهای مصلحتسنجیها در مصافحه و سعی در تبلور عنوان ثانوی و تمسک به حکم ثانوی جواز در مسئله، باعث شد تا این تحقیق با هدف شناخت حدود و ثغور ادلهٔ دال بر حرمت مصافحه با اجنبیه غیرمسلمان و تبیین عمومیت یا عدم عمومیت حکم و موضوع آن در فرایند تشریفات بینالمللی و تحلیل تمسک بهعنوان ثانوی «مصلحت» برای تجویز مصافحه در فرض پذیرش حکم اولی حرمت انجام شده و نیل به این مقصد در سایه توصیف و تحلیل گزارههای فقهی با گردآوری دادههای کتابخانهای میسر است که نتیجه آن، تبیین و تحلیل حکم اولی و ثانوی مصافحه با اجنبیه غیرمسلمان در فرایند استقبال و بدرقه در عرصه تشریفات بینالملل است.
The ruling on shaking hands with female non-Muslim foreigners in the process of welcoming and escorting them in the arena of international, diplomatic, and non-diplomatic ceremonies is an issue that needs to be explored until finding a good answer, since no comprehensive and integrated research has been carried out on this field. Denying the handshake as a haram (forbidden) action by some thinkers in the field of jurisprudence, with the condition of lack of interest and pleasure, especially in international relations, considering doubt in its being haram to some scholars in the field of jurisprudence, and lack of the generality of the arguments as being haram about its ruling and topic, will double the need to question the ruling of shaking hand with female non-Muslim foreigners in the arena of common international ceremonies. In addition to the fact that some authors referred to some expediencies in the handshake and tried to crystallize the secondary title and resort to the secondary ruling of permission in the issue, the current study has been carried out with the aim of identifying the limits and boundaries of arguments for shaking hands with female non-Muslim foreigners, explaining the generality or non-generality of its ruling and subject in the process of international ceremonies, and analyzing the resort as a secondary "expediency" for permissibility of the handshake, if the first ruling as a haram action is accepted. Achieving this aim is possible by describing and analyzing jurisprudential propositions through collecting library data, the result of which is the explanation and analysis of the first and second rulings of shaking hands with female non-Muslim foreigners in the process of welcoming and escorting them in the arena of international ceremonies.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که این مقاله ناظر به ابعاد بینالمللی مسئله مذکور در مقوله تشریفات است و آنچه امروزه بیشتر مورد ابتلای هر نهاد، سازمان یا دولت اسلامی در عرصه تعاملات بینالمللی است، فرض مصافحه مرد مسلمان با زن نامحرم و غیرمسلمان است، لذا این فرض در دو بُعد حکم اولی و ثانوی بررسی میشود و اصولاً طرح حکم ثانوی بعد از تحلیل حکم اولی از آن جهت است که برخی در کتب تشریفاتی به عناوینی همچون مصلحت یا ضرورت در جواز استناد کردهاند که شایسته دقت و تأمل و توضیح در برخی قواعد بحث است.
در مقابل این کاربرد، تشریفات معنای خاصتری نیز دارد که عمید در فرهنگ خود به «آداب و رسوم رایج در ارتباطات بینالمللی بین دولتها» (عمید، ۱۳۵۱، ص ۲۹۸) تعریف کرده و در فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فاسی به «مجموعۀ آیین و رفتار دیپلماتیک در روابط بین دولتها» تعبیر شده است (حداد عادل، ۱۳۸۱، دفتر دوم، ص ۲۱۶).
گاه این صحنه توسط رسانههای تلویزیونی نیز ثبت و منتشر گشته و گمان میشود بهوجودآمدن چنین صحنههایی طرف خارجی را عصبانی و طرف ایرانی را خجلتزده میکند (وبسایت خبرگزاری فارس، ۴ بهمن ۱۳۹۳) بنابراین، طرح مسئله مصلحت نظام اسلامی در تعاملات بینالمللی در سطوح مختلف اعم از نهاد، سازمان یا دولت، ایجاب میکند که گاهی مطابق دیدگاه رایج در تشریفات استقبال تا بدرقه عمل شود تا اهداف والای نظام اسلامی در عرصه تعاملات بینالملل از جهت عملنکردن به برخی آداب و رسوم مخدوش نگردد؛ یعنی در آدابی مثل دستدادن باید مصلحت تعامل نظام اسلامی با دیگران مدنظر قرار گیرد و سیادت آموزههای اسلامی در قالب عمل به حکم ثانوی در فرض مصلحت محفوظ خواهد بود.
Qom: Imam Khomeini Educational and Research Institute Publications.