چکیده:
انسان ها به علت ذات اجتماعی خود پیوسته در ارتباط، تعامل و تبادل داده ها با یکدیگرند و بر پایه اصل اعتماد به داده های تبادلی به دیده قبول می نگرند، اما اعتماد افراطی و مطلق، آنان را به سطحی نگری سوق داده و منجر به معضلات فکری و آسیب های اجتماعی می گردد. قرآن برای پیشگیری از خطر آفات و نفوذ آسیب ها، راه مبارزه با سطحی نگری را طی آیاتی ازجمله آیه نبا نمایانده است. این مبارزه که با عبارت دستوری «تبین» بیان شده، طی هفت مرحله شکل می گیرد: اجتناب از پخش اخبار و دامن زدن به شایعه ها و شبهه ها، پرهیز از قبول یا رد اخبار بدون تحقیق، درخواست مستندات درباره صحت یا سقم پیام دریافتی، رجوع به متخصصان، ارجاع به ولی امر، نظرخواهی و گزینش بهترین مطلب دریافتی. نظر به گستره مفهوم فسق، برجسته ترین مصادیق فاسقان در جامعه امروز، شبکه های گوناگون صهیونیستی و قدرت های استکباری وقت و دولت های نفاق منطقه ای و سازمان ها و گروهک های معاند و مزدوران داخلی آنان است که برابر دستور قرآنی باید صحت و سقم گزارش های آنان بررسی و سپس اعلام موضع شود. همچنین شبهات عقیدتی القاشده آنان را نیز با پیگیری تخصصی و تتبع عالمانه دفع و رفع نمود.
Due to their social nature, human beings are constantly in communication, interaction and exchange of data with each other and accept the data based on the principle of trust, but extreme and absolute trust leads them to superficiality and leads to intellectual problems and social harms. In order to prevent the danger of pests and the penetration of harms, the Qurchr ('39') an has shown the way to fight superficiality in verses such as the verse of Nabachr ('39'). This struggle, which is expressed by the grammatical phrase "tabayyana", verified, is formed in seven stages: Avoiding spreading news, rumors and suspicions, avoiding accepting or rejecting news without investigation, requesting documents about the accuracy or correctness of the received message, referring to experts and to the religious leader, to poll and select the best material received. According to the scope of the concept of immorality, the most prominent examples of immorality in todaychr ('39') s society are the various Zionist networks and arrogant powers of the time and regional hypocritical governments and organizations and groups of dissidents and their internal mercenaries. And again, their ideological doubts should be opposed by relying on professional and wisely replies.
خلاصه ماشینی:
همچنين وجه ترجيح تبيّن بر تحقّق و تحقيق شايد اين باشد كه ماده «حق» در تقابل باطل، بيان ديگري از شايستگيها و بايستگيها و قرار گرفتن هر چيزي در جاي خود (طبرسي، 1372: 4 / 800) و تحقيق به معناي كشف حقيقت است؛ درحاليكه تبيّن، براي كشف واقع صورت ميگيرد و بين واقعيت و حقيقت، نسبت عموم و خصوص من وجه برقرار است.
أكثراً فاسق به كسي گفته ميشود كه [شايد] به حكم شرع ملتزم است و بدان إقرار ميكند اما به همه يا به بعضي از احكام شرع خلل وارد ميكند»؛ (راغب اصفهاني، 1412: 637)؛ ـ شكل وصفي اسم فاعل حاكي از آن است كه عامل، به تكرار مرتكب فسق ميگردد و اين وصف براي او ثبات يافته است؛ ـ لفظ «فاسق» به طور عام، هم شامل فاسقي ميشود كه به تعبير آلوسي، غيرمتأول است و عملكرد خود را توجيه نميكند و نيز فاسقي را در برميگيرد كه همانند جبريها و قَدَريها كار خود را از لحاظ تعاليم ديني موجه ميداند و در حقيقت او بدعتگذار است.
(طبرسي، 1372: 9 / 199) اگر دستور «تبيّن» و تعليلِ مرتبط با تبيّن در آيه وجود نداشت، اين شبهه پديد ميآمد كه آيه صرفاً درصدد تفكيك افراد فاسق از افراد مؤمن ميباشد اما سياق آيه و دستور تبيّن و به طور خاص، عبارت «أن تصيبوا قوماً بجهالة»، مبيّنِ جهلزدايي (طباطبايي، 1374: 18 / 465) و درصدد دستيابي هرچه بيشتر به علم و نزديكتر شدن به يقين و اطمينان است «و اينكه انسان اگر خواست به گفته فاسق ترتيب اثر دهد و به آن عمل كند بايد نسبت به مضمون خبر او علم حاصل كند، پس در آيه شريفه همان چيزي اثبات شده كه عقلا آن را ثابت ميدانند، و همان عملي نفي شده كه عقلا هم آن را نفي ميكنند و اين همان امضاء است، نه تاسيس حكمي جديد.