چکیده:
ابنعربی عبارات بهظاهر مختلفی در تفسیر نفس رحمانی و تعیین قلمرو آن دارد که ممکن است سبب برداشت نادرست یا حتی انتساب تناقضگویی به وی شود. در بعضی عبارات، نفس رحمانی را به تعین اول، در برخی دیگر به تعین ثانی و در مواضع متعددی، خاص تعینات خلقی اطلاق کرده است. او در عبارات خود، علاوه بر این سه اطلاق، جامعیت نفس رحمانی را مطرح میکند. از کنار هم گذاشتن این موارد و براساس مویدات دیگر در کلام او، میتوان اثبات کرد که از نظر وی، نفس رحمانی حقیقتی گستردهای است که از تعین اول آغاز میشود و تا عالم ماده ادامه دارد و شامل فیض اقدس و مقدس است. ابنعربی در برخی عبارات خود، به این مطلب تصریح کرده است که حقیقت نفس رحمانی چیزی جز شمول بر تمام تعینات حقی و خلقی نیست؛ به همین دلیل است که نفس رحمانی را هم واجب و هم ممکن، هم حادث و هم قدیم معرفی کرده است. ازآنجاکه انسان کامل در قوس صعود، با نفس رحمانی اتحاد مییابد و مظهر تامّ همة اسما و صفات میگردد، به انسان هم، نفس رحمانی اطلاق کرده است.
خلاصه ماشینی:
اما آیا در همۀ عباراتش نفس رحمانی را به یـک نحـو اسـتعمال کـرده است ؟ به فرض تعدد استعمالات ، مجموعاً در چه مواردی اطلاق کرده است ؟ علت تعدد اطلاقات و اختلافات آنهـا در چیست ؟ آیا تهافتی در کلمات ابن عربی وجود دارد یا اینکه تعارضی بدوی است و دارای تحلیـل خاصـی اسـت ؟ ایـن موارد ازجمله پرسش هایی هستند که پاسخ به آنها نیازمند کاوش دقیق در عبارات ابن عربی و دسته بنـدی اطلاقـات و استعمالات نفس رحمانی در آثار اوست .
اهمیت و ضرورت بررسی دیدگاه های متفاوت ابن عربی در قلمرو نفس رحمانی ازاین روسـت کـه از سـویی ایـن مسئله از مباحث کلیدی عرفان نظری است و تحلیل و تبیین دقیق آن در سایر مباحث عرفـانی اثـر مسـتقیم خواهـد داشت ؛ از سوی دیگر، زبان رمزی و اشاری عرفا در تبیین مفاهیم هستی شناسانه ، کار تحقیق در این آثار را با مشـکل روبه رو می سازد و در بسیاری موارد موجب برداشت ناصحیح از این آثار و نسبت های نـاروا بـه مکاتـب عرفـانی شـده است .
حق تعالی بصر عالم و بیننده حقیقی است ؛ عاَلم بین عماء و رؤیت حق ظاهر شـده اسـت (همان ، ج ٣، ص ٤٤٣)؛ ب ) از دیگر تعبیرات ابن عربی که می توان اطلاق نفس رحمانی به تعین ثانی را برداشت نمود، این عبارت است : نفس رحمانی از اسم «الباطن » است و نسبت آن با عاَلم مانند نسبت آدم با ابناء بشر است .