چکیده:
در دنیای رقابتی امروز علاوه بر دستاوردها و فناوریهای جدید،شناخت و آگاهی در مورد خطمشیهای مدیریتی همچون بهبود مستمر که برطبق آن روشها و استانداردها میبایست مرتبا و بهطور مستمر بهبود یافته و اصلاح گردند،لازم و ضروری میباشد.در این ارتباط خطمشی مدیریتی بهبود مستمر امروزه به عنوان پشتوانهای مهم در تحقق مدیریت کارا و موفق پذیرفته شده است.نیاز به تغییر امری است که اغلب سرسری گرفته میشود، لیکن در ژاپن نیاز به تغییر درصدر برنامههای کاری قرار دارد.اساسا اختلاف عمده در رویارویی با نیاز به تغییر در ژاپن و در کشورهای دیگر مرتبط با بکارگیری مفهوم بهبود مستمر است،مفهومی که عمل به آن از نظر مدیران ژاپنی ضروری و اجتنابناپذیر است به طوری که اغلب آن را به صورت یک قانون مدنظر قرار میدهند. سیستم مدیریت ژاپنی دارای دو بخش اصلی یکی ابقاء و دیگری اصلاح است.بخش اصلاح به نوبه خود به دو بخش بهبود مستمر و نوآوری تقسیم میگردد.ابقاء در رابطه با پیروی از فناوری فعلی و استانداردهای کاری بوده،و اصلاح در ارتباط با بهبود و ارتقاء روشها و استاندارهای جاری میباشد.تأکید مدیریت سطوح بالا همواره بر بهبود مستمر میباشد. در این مقاله وظایف کارکردی در رابطه با ابقاء،اصلاح و نوآوری در مدیریت ژاپنی مطرح گردیده و با وظایف کارکردی متکی بر نوآوری،و همچنین با وظایف کارکردی در نگرش غربی مقایسه شده است و سلسله مراتب مختلف سازمانی و نوع ارتباط آنها با جنبههای مختلف بهبود مستمر ارائه گردیده است.در پایان،به روشها و ابزار مدیریتی که در جهت بکارگیری خطمشی بهبود مستمر مورد استفاده قرار میگیرند اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"نگرشی برکاربرد خطمشی بهبود مستمر در مدیریت ژاپنی دکتر فرها فرزد* چکیده در دنیای رقابتی امروز علاوه بر دستاوردها و فناوریهای جدید،شناخت و آگاهی در مورد خطمشیهای مدیریتی همچون بهبود مستمر که برطبق آن روشها و استانداردها میبایست مرتبا و بهطور مستمر بهبود یافته و اصلاح گردند،لازم و ضروری میباشد.
اساسا اختلاف عمده در رویارویی با نیاز به تغییر در ژاپن و در کشورهای دیگر مرتبط با بکارگیری مفهوم بهبود مستمر است،مفهومی که عمل به آن از نظر مدیران ژاپنی ضروری و اجتنابناپذیر است به طوری که اغلب آن را به صورت یک قانون مدنظر قرار میدهند.
در این مقاله وظایف کارکردی در رابطه با ابقاء،اصلاح و نوآوری در مدیریت ژاپنی مطرح گردیده و با وظایف کارکردی متکی بر نوآوری،و همچنین با وظایف کارکردی در نگرش غربی مقایسه شده است و سلسله مراتب مختلف سازمانی و نوع ارتباط آنها با جنبههای مختلف بهبود مستمر ارائه گردیده است.
وظایف کارکردی در رابطه با ابقاء و اصلاح در مدیریت ژاپنی در مورد وظایف ابقائی،همهء افراد سازمان ملزم به پیروی از روش کاری استاندارد1بوده و برای تحقق این امر مدیریت باید ابتدا سیاستهای کاری،قوانین، دستور العملها و روشها را برای کلیه عملیات کاری مشخص نموده و سپس خود و همه را ملزم به رعایت و انجام آنها نماید.
وظایف کارکردی غربی متکی بر محور نوآوری غیرکاراترین شرکتها آنهایی هستند که صرفا عملی جز ابقاء انجام نمیدهند، بهطوری که در آنها انگیزهای برای خطمشی بهبود مستمر و همچنین نوآوری وجود نداشته،و تغییرات با توجه به شرایط رقابتی موجود برمدیریت تحمیل میگردند و در نهایت مدیریت عملا نمیداند که دقیقا به کدام سو در حرکت است."