خلاصه ماشینی:
"بهطور خلاصه میتوان گفت از دیدگاه«سنگه»پرورش مهارتهای مربوط به مدیریت مدلهای ذهنی برای دستیابی به یک سازمان یادگیرنده از اهمیت ویژهای برخوردار است و برای ابتکار باید قدرت بازنگری افکار خود و جستوجو و تحقیق را توأما تقویت کرد.
در واقع مهارت در تفکر سیستمی ما را یاری میدهد تا در تحلیل امور مسائل کل را موردنظر قرار دهیم همانطور که سنگه میگوید،تفکر سیستمی چارچوبی است تا روابط بین اجزا را به صورت کل مشاهده کنیم تا اینکه بصورت رابطهء علت و معلول،یعنی استفاده از روش سیستمی در تحلیل امور و اداره امور سازمان توجه به تأثیر عوامل سازمانی به یکدیگر با تفکر کلینگری فعالیتهای تجاری و بهطور کلی سایر تلاشهای انسان همگی سیستم هستند.
در نتیجه مدیران این سازمانها در ایجاد سازمان یادگیرنده ناخودآگاه مرتکب دو اشتباهم و خطا میشوند: یکی اینکه مدیران تعریف بسیار محدودی از یادگیری در ذهن خود دارند و آن را صرفا یک وسیله حل مشکل میشناسند و سعی میکنند تا در تعیین و تصحیح اشتباهات،محیط خارجی را عامل اصلی بدانند.
دیگر اینکه در امر یادگیری موفقیتهای شغلی مانع یادگیری افراد میگردد،یعنی معمولا افراد متخصص و دارای توانایی حرفهای در انجام وظایف خود موفق هستند و این امر موجب میشود که آنها نسبت به مسئله یادگیری بیتوجه باشند و زمانی هم که در جریان موفقیت آنها اشتباهی رخ میدهد عمل اشتباه را در خارج جویا میشوند و آن را به گردن دیگران میاندازند و در واقع رفتار تدافعی از خود بروز میدهند استدلال دفاعی حتی در حالتی است که انسان تعهدش نسبت به سازمان بالا باشد،موجب جلوگیری از یادگیری میشود."