چکیده:
مفهوم«فرهنگ جهانی»یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مفاهیم جهانی شدن به شمار میآید که به رغم آنکه سلسله مباحث و نظرات مختلف در این زمینه،ماهیت و ابعادآن به درستی شناخته نشده است.این مقاله پس از نگاهی مختصر به پدیدهی جهانی شدن و بیان برخی ویژگیهای آن،سعی دارد تا با دستهبدنی اجتماعی دیدگاههای مختلف در زمینهی مفهوم فرهنگ جهانی،برخی سایههای ابهام و معطل را از اطراف این مفهوم بزداید.
بهطور کلی،میتوان نگرشهای موجود از سوی نحلهها و نظریهپردازان فرهنگ جهانی را در سه رویکرد لیبرالسیتی نومارکسیتی و پست مدرنیستی خلاصه کرد.نوشتار حاضر پس از بررسی اجمالی هریک از این نگرشها،نتیجه میگیرد رویکرد پست مدرنیستی به فرهنگ،به رغم نورس بودن و برخورداری از برخی از ایرادات تا حدی توانسته است درکی بهتر از پویشهای فرهنگی در جهان ارائه دهد و مضافا اینکه در شرح دیدگاههای اجتماعی،گذری مجمل بر جایگاه فرهنگ دینی و مذهب در ساختار اجتماعی و سعادت انسانها در عصر فرهنگ جهانی شده است.
خلاصه ماشینی:
"ابزارهای ارتباطی الکترونیک با پیچیدگی فناورانهای خاص خود نظیر:ماهواره،اینترنت، فیبر نوری،فاکس و موبایل نقشی تعیینکنننده در ظهور این وضعیت فرهنگی دارد در این میان، طرح مفهوم جهانی شدن فرهنگ یا فرهنگ جهانی،حوزهای جدید را برای اندیشهورزی اندیشمندان علوم اجتماعی برانگیخته است،جالب این جاست که به رغم ظاهر فریبنده و جذاب این مفاهیم،تاکنون تعریف جامع و مورد قبول عام از آنها نشده است.
صرفنظر از چیستی؟"جهانی شدن فرهنگ"یا"فرهنگ جهانی"-بحث در این باره را در ادامه ذکر خواهیم کرد-مسألهی مهم،افزایش بیحد و حصر موضوعات و پویشهای فرهنگی در سطح جهان است،به گونهای که امروزه تحلیلگران سیاست خارجی و مسائل بین المللی بر افزایش اهمیت جها مبتنی بر"جغرافیای فرهنگی" (Geoculture) هم عرض با جهان "جغرافیای سیاسی" (Geopolitic) سخن میگویند»(باوند،1378:ص 12-9).
اما به راستی اگر جهان با یک رشته حرکتهای گریز از مرکز و تجدیدنظر طلبانه روبروست،پس بعد جهانی شدن برخی فیلمها،موسیقیها و بهطور کلی کالاهای مصرفی به چه معنا است؟به عبارت دیگر، منظور از جهانی شدن فرهنگ چیست و اساسا فرهنگ جهانی یک خرافه است با یک واقعیت؟ تاکنون دیدگاهها و نظرات مختلف در پاسخ به این سؤالات ارائه شده است که میتواند آنها را در قالب سه رویکرد مجزا از هم به شرح ذیل طبقهبندی نمود:الف)فرهنگ مدرن «مدرنیسم پدیدهای است که نخستین نشانههای آن با آغاز دو انقلاب صنعی و سیاسی در انگلستان و فرانسه در سدهی هیجدهم نمایان شد.
حال برای آنکه درک بهتر و دقیقتری از مجموعه نگرشهای این جریان فکری نسبت به مسائل فرهنگی جهان معاصر داشته باشیم،لازم است تا علاوه بر اصول و مبانی فوق،نگاهی بسیار فشرده و مختصر نیز به اندیشهی فوکو (Foucault) به عنوان یکی از مهمترین نظریه پردازان پست مدرن،به خصوص دیدگاه وی در مورد روابط متقابل میان مفاهیمی همچون قدرت،دانش،گفتمان (Discourse) و سیاست بیناندازیم."