چکیده:
پیشینهء احتساب کما بیش به صدر اسلام میرسد اما نهاد حسبه به عنوان بخشی از دستگاه قضایی در روزگاران بعد رسمیت یافته است.یکی از وظایف بنیادین محتسب،امر به معروف و نهی از منکر و پاسداشت هنجارهای اخلاقی و شعائر دینی بوده است.نهاد حسبه در انجام وظیفه سترگ و گستردهء خویش از دیگر عوامل حکومتی مانند شحنه،داروغه و عسس بهره میجسته است.لذا در تحلیل عملکرد این نهاد لازم است رفتار دستیاران و مجریان وابسته را نیز در نظر داشت.برخی از شاعران درد آشنا که در شعر خویش اوضاع اجتماعی و دغدغههای زندگی مردم را منعکس نمودهاند؛ عملکرد محتسب را چون دیگر مضامین اجتماعی،دستمایهء پردازش شاعرانه قرار داده با نگرشی انتقادی،به بررسی پیشهء احتساب،شیوهء برخورد با بزهکاران و بایدها و نبایدهای حسبه پرداختهاند و برتناقضاتی که بین کارکرد محتسبان و آموزههای دینی به چشم میخورد؛انگشت نهادهاند.در این نوشتار،گوشههایی از عملکرد محتسب در نگاه شاعران مورد بررسی واقع شده و برخی از دلایل ناکارآمدی این دستگاه از جمله تجسس نابجای مأموران و عدم اشراف لازم براحکام شرعی و ظرایف فقهی و یا انتظارات شاعران از این نهاد واکاوی گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"اما چرایی و چگونگی شکلگیری چنین برداشتی از کجاست و چرا شاعران ما نتوانستهاند روی دیگر سکه یعنی آثار نیک انجام عملکرد دستگاه حسبه را باور کنند و به مخاطب نشان دهند؟شاعرانی که این همه از اهرمن خویی،ددمنشی و فرومایگی دغلکاران دل آزرده بودند و همه را به خیر و نیکی و زیبایی و جوانمردی ومردمی فرا میخواندند چگونه برمحتسب که مأمور فراخوانی به شایست،و وازدن از ناشایست بود تیغ سخن برکشیدند؟پاسخ به پرسشهایی از این دست را درعواملی باید جست که با عملکرد محتسبان پیوند دارد واحیانا گوشههایی از آن نیز به انتظارات شاعران وابسته است.
در دیوانها و منظومههای شعر فارسی نمونههای فراوانی از این رفتار تناقضآمیز میتوان سراغ گرفت: حاکم در خلوت خوبان به روز نیم شبان محتسب اندر شراب خون حسین آن بچشد در صبوح وین بخورد ز اشتر صالح کباب غره مشو گرچه به آواز نرم عرضه کند برتو عقاب و ثواب چون بخورد ساتگنی هفت هشت با گلوش تاب ندارد رباب (ناصر خسرو:141) خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد (حافظ 1731:481) محتسب در جستن می پردهء ما میدرد مدعایش دیگر از این جستجوی گنده چیست (وحشی 9331) یکی از لطایف اخلاقی که آیات و روایات برآن تأکید دارد عیبپوشی و نهانداری رازهاست و به قول حافظ شیرین سخن (6)-دربارهء احترام به خلوت افراد و تجسس نکردن،مایکل کوک به حدیثی اشاره کرده که مترجمکتاب ترجمهء آن را چنین نقل میکند:«گناه پنهان تنها به گناهکار آسیب میزند درحالیکه گناهی که آشکار و در دید همه است و همه از آن آگاهند و اصالح نمیشود به کل مردم گزند میرساند(مایکل کوک 4831:311)."