چکیده:
نظریه جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس نظریهای است که نهتنها به چگونگی پیدایش نفس انسان اشاره دارد، بلکه به ماهیت نفس نیز اشاره دارد. ملاصدرا از مسیر اصول بدیع فلسفه خود و بهویژه حرکت جوهری به نظریهای راه مییابد که ماهیت نفس آدمی را در پیدایش موجودی جسمانی میداند. این نفس جسمانی با حرکت جوهری مراتب پایین وجود را پشت سر میگذارد تا به مرتبه بالای وجود که تجرّد نفس است، برسد. این نظریه افزون بر اینکه از اصول عام حکمت متعالیه بهره میگیرد، اصول خاص خود را دارد که شناخت آنها فرایند اثبات این نظریه در دستگاه فلسفی ملاصدرا را ملموستر میکند.
خلاصه ماشینی:
"اما پرسش اساسی این است که آیا این ادلۀ اثبات تجرد نفس، به واقع، تجرد عقلانی نفس را ثابت میکنند؟ و پرسش دیگر زمانی مطرح میشود که پاسخ پرسش نخست داده شود، یعنی اینکه اگر به فرض، این ادله کارآمد باشند، دایرۀ این تجرد تا چه حیطهای را دربر میگیرد؟ آیا میتوان گفت که همۀ نفوس بشر مجرداند؟ در نظر ملاصدرا حس لامسه، اولین چیزی است که از عالم بالا به نفس افاضه میشود.
از طرف دیگر به جهت بری بودن از اوصاف مذکور با درخت عقلی شباهت دارد ولی چون دارای مقدار و شبه است با درخت عقلی تفاوت دارد (نک: حسنزاده، 1362، ج2، ص198) این نوع تصویر ذهنی، همان مجرد مثالی است و ملاصدرا از طریق اثبات این نوع از تجرد نفس، برای بقای نفس پس از مرگ - حتی اگر به مرحله تجرد عقلی نرسیده باشد- برهان آورده است (ملاصدرا، 1382، ص311).
مهمترین برهان بر تجرد عقلانی نفس در کلام ابن سینا و برخی حکیمان پیشین طرح شده است که خلاصۀ آن به این شرح است: الف) نفس صور کلیات عقلی را درک میکند؛ ب) این صور قابل تجزیه و انقسام نیستند؛ ج) بنابراین، در ماده منطبع نمیگردند؛ نتیجه اینکه نفسی که واجد این صور بسیط و غیر قابل انقسام میشود، امری غیر جسمانی و مجرد به تجرد عقلی و نه برزخی است (ملاصدرا، 1990م، ج8، ص260)."